ألا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها! | که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها | |
به بوی نافهای کآخر صبا زان طره بگشاید | ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دلها! | |
مرا در منزل جانان چه امن و عیش، چون هر دم | جرس فریاد میدارد که بربندید محملها» | |
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید! | که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها | |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل | کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ | |
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخِر | نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها؟ | |
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ! | متیٰ ما تلق من تهویٰ، دعِ الدنیا و اهملها |
اولین شامگاه زمستانی سال یکهزار و سیصد و چهار را برا تمام شما عزیزان هموطن خویش تبریک و تهنیت میگم ، انشاالله که با دلی سراسر عشق ، زیبایی به پیشواز زمستان و نعمات برویم خود را برای زیبایی دو چندان بهار آماده کنیم ، در پناه حق باشید و آرزوی سلامتی و موفقیت برای تک تک ـتان دارم ، زندگیتان همچون دانه های انار منظم و و حساب شده باشد ، یا حق
آغاز سال یکهزار و سیصد و نود و نه پر از سلامتی در کنار خانواده خجسته باد...!
، ,ز ,شب ,زیبایی ,افتاد ,حق ,تبریک و ,خویش تبریک ,و تهنیت ,تهنیت میگم ,میگم ،
درباره این سایت